آدرس سابق «دغدغه های اخلاق و دین» / سید حسن اسلامی

آدرس جدید: HassanEslami.ir

فقه تطبیقی بومیان آمریکا! ناخنکی به یک ترجمه

جمعه, ۲۰ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۱۰:۰۷ ب.ظ

کتاب نحوه نگارش و تهیه کتاب درسی دانشگاهی،[1] همان طور که از نامش پیدا است، درباره قالب و ساختار کتاب‌هایی است که سرشت درسی دارند و قرار است برای آموزش به کار گرفته شوند. نویسنده در این کتاب هنگام سخن درباره ماهیت و کارکرد «نتیجه‌گیری» در انتهای فصول کتاب‌های درسی، توضیحاتی می‌دهد و تأکید می‌کند که این نتیجه‌گیری باید صورت گیرد. سپس با آوردن پاراگرافی این گونه بحث خود را پیش می‌برد:
پاراگراف زیر را در نظر بگیرید. این پاراگراف در انتهای فصلی راجع به «جنبش‌های معتقد به هزاره‌گرایی» از کتابی درسی در زمینه فقه تطبیقی آمده است (ص195).
 آنگاه بندی طولانی درباره بومیان آمریکا و «فرقه رقص ارواح» آمده است که این گونه آغاز می‌شود: «سرانجام، فرقه رقص ارواح مثالی است از یک جنبش معتقد به هزاره‌گرایی در میان آمریکاییان بومی "دشت‌های کبیر" در قرن نوزدهم در شمال آمریکا.» در این بند 16 سطری که درباره سرگذشت تراژیک این فرقه و کشتار آنان است، بحثی درباره فقه، آن هم از نوع تطبیقی‌اش، نیامده است و اصولاً مشخص نیست که این بحث چه ربطی به فقه دارد.
 
 
ادعای به دست دادن ترجمه‌ای بی‌خطا، خود خطایی است عموماً ناپذیرفتنی و گاه در میان بهترین ترجمه‌ها نیز شاهد خطا یا خطاهایی هستیم. از این رو، به جای نشان دادن خطاهای مترجمان، که تا میزانی ممکن است قابل تحمل باشد، باید میان خطاهای معقول و نامعقول تفاوت نهاد. از این منظر، مهم آن است که بدانیم کدام خطای در ترجمه پذیرفتنی و چشم‌پوشیدنی است و کدام نیست. کسی که دست به ترجمه می‌زند و «مرتکب» ترجمه می‌شود، پس از آن که از ترجمه خود فاصله گرفت و آن را دید متوجه می‌شود که چه خطاهایی از او سر زده است؛ خطاهایی که گاه تنها خودش متوجه آن‌ها می‌شود و گاه دیگران نیز می‌بینند. این خطاها گاه بسیار پیش پاافتاده است و انتظار نمی‌رود کسی که با ساده‌ترین مفاهیم ترجمه آشنا باشد، مرتکب آن‌ها شود. برای مثال، ممکن است مترجمی درجه یک، واژه «Nineteenth» را به «نهم» ترجمه کند.
این جاست که می‌توان برخی خطاها را با به دست دادن معیار یا معیارهایی تا حدی پذیرفتنی و برخی را ناپذیرفتنی دانست. برای مثال، برخی خطاها زاده بدخوانی کلمات در متن اصلی است، مانند ترجمه «Ninth» به نوزدهمین. با دیدن چنین خطایی در ترجمه، می‌توان به احتمال بسیار بالا گفت که مترجم کلمه را بد خوانده است. از قضا این خطا از برخی از بهترین مترجمان ما سر زده است و به نظر می‌رسد که طبیعی باشد.
 باز برخی خطاها زاده نادیدن معنای اصلی و مناسب و انتخاب معنای دوم است، مانند ترجمه «Principal» به مدیر، در حالی که مثلاً در متن خاص «اصلی» درست است.
اما خطای رخ داده در ترجمه بالا ظاهراً خیلی پرت است و ترجمه کلمه‌ای، که اصل آن نمی‌دانم چیست، به فقه تطبیقی، آن هم در متنی که درباره بومیان آمریکا بحث می‌کند، دیگر از آن حرف‌ها است. کمی سلیقه و آگاهی عمومی مانع از آن می‌شود که ندانیم اصولاً فقه یا شریعت، مفهومی است وابسته به فرهنگ خاص، مانند اسلام، و اصلاً نباید آن را در متون و منابع ناظر به سرخپوستان به کار برد. در این جاست که به جای جمله معروف شنونده باید عاقل باشد، می‌توان گفت خواننده یا مترجم باید عاقل باشد و بداند در ترجمه این گونه متون، به واژه‌نامه نباید بسنده کرد و وجه فرهنگی و زبان فرهنگی را نباید فراموش نمود یا نادیده گرفت.


[1] نحوه نگارش و تهیه کتاب درسی دانشگاهی، مری الن لپیونکا، ترجمه مریم جابر [و دیگران]، تهران، سمت، 1386.
  • جمعه, ۲۰ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۱۰:۰۷ ب.ظ
  • سید حسن اسلامی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی