آدرس سابق «دغدغه های اخلاق و دین» / سید حسن اسلامی

آدرس جدید: HassanEslami.ir

همه یک‌دلانند و یزدان‌شناس

پنجشنبه, ۵ دی ۱۳۹۲، ۱۰:۴۷ ب.ظ
چهارشنبه شب (4/10/1392) در سالروز ولادت حضرت مسیح (ع) مراسم تجلیل از پدیدآورندگان کتاب ایران سرزمین صلح ادیان الهی در دانشگاه ادیان و مذاهب برگزار شد. در این جلسه آقایان مسعود فروزنده، محقق و نویسنده این کتاب، عباس تحویلدار، عکاس این کتاب، و سالم چحیلی، رئیس انجمن منداییان، نیز حضور داشتند.

از من خواسته شده بود تا ده دقیقه سخن بگویم. قبل از آن چند ساعتی فرصت داشتم و این کتاب را مرور کردم و از تصاویر آن بسیار لذت بردم و به حاصل کوشش سه ساله پدیدآورندگان دستخوش گفتم. در این جلسه، سعی کردم از فرصت استفاده کنم و دو مطلب را پیش بکشم. نخست درباره کارکرد این گونه مراسم بزرگداشت بود و دیگری اشاراتی به این کتاب.در بخش نخست، گفتم که به نظرم اصولاً تجلیل از پدیدآورندگان آثار علمی و هنری سه کارکرد اصلی دارد، یا باید داشته باشد. این سه عبارتند از: (1) رضایت خاطر پدیدآورندگان؛ (2) اطلاع‌رسانی؛ و (3) گرفتن بازخورد یا فیدبک. و اما توضیحی درباره هر یک.
یک. اصولاً هیچ نویسنده، پژوهشگر و عکاس یا نقاشی دوست ندارد نادیده گرفته شود. بی‌توجهی به آثاری که این قشر پدید می‌آورند، بدترین کیفر به شمار می‌رود. لذا برگزاری چنین مراسمی، حتی به شکل صوری و سطحی آن، اندکی رضایت خاطر در پدیدآورندگان ایجاد پدید می‌آورد  و بخشی از پاداش معنوی آنان به شمار می‌رود.
دو. این قبیل مراسم فرصت خوبی است تا این گونه آثار به خوانندگان یا بینندگان بالقوه معرفی شود و بدین ترتیب، نوعی اطلاع‌رسانی غیر رسمی صورت می‌گیرد.
سه. طبیعتاً این گونه مراسم اگر درست برگزار شود و افراد مختلف فرصت داوری داشته باشند، اطلاعات و بازخورد مناسبی به پدیدآورندگان می‌دهد تا در جهت ارتقای کار خود بکوشند و مسیر خود را بهتر دنبال کنند. از این منظر، هر نوع انتقادی، حتی بی‌رحمانه آن، می‌تواند به سود آنان باشد و چشم‌اندازشان را گسترش دهد.
با این تمهید مقدماتی، چند نکته‌ای درباره خود کتاب گفتم، از جمله آن که بهتر است در ویرایش آینده کتاب، در کنار تصاویری که عمدتاً ناظر به مناسبت‌های خاص و رسمی پیروان ادیان الهی است، تصاویری از زندگی روزمره و عادی آنان نیز آورده شود، کاری که درباره مندائیان شده است، اما خیلی محدود است. همچنین آوردن اصطلاحنامه‌ای را پایان کتاب که به خوانندگان عادی کمک می‌کند تا بهتر اهمیت برخی مناسک را دریابند.
در پایان جلسه، فرصتی دست داد تا با پدیدآورندگان کتاب کمی خوش و بش کنم و به این کار قشنگشان حضوری تبریک بگویم.
بد نیست به مشخصات ظاهری کتاب هم اشاره‌ای کنم. این کتاب رحلی با کاغذ گلاسه گزارشی است عمدتاً تصویری از زندگی اقلیت‌های دینی در ایران به همراه کمی توضیح کتبی درباره آنان. و از آن کتاب‌هایی است که  بهتر است خودشان را ببینیم تا گزارش آن‌ها را بخوانیم.

  • پنجشنبه, ۵ دی ۱۳۹۲، ۱۰:۴۷ ب.ظ
  • سید حسن اسلامی

نظرات  (۸)

  • محمد علی شمس
  • سلام
    سپاسگزارم از بابت اطلاع رسانی(این هم به نوبه خودش اطلاع رسانی ای بود درباره ی محفلی که یکی از خواصش اطلاع رسانی می باشد!)
    سؤال:
    آیا در ایران ، ادیان حق تبلیغ آیین خود را دارند؟
    مثلا آیا یک کشیش مسیحی می تواند یا حق دارد که برای تبلیغ مسیحیت به دست جوان مسلمانی کتاب مقدس بدهد؟ یعنی همان طور که ما مسلمانان از اسلام آوردن یک مسیحی به وجد می آییم و در این راه از هیچ کوششی چه بسا کوتاهی نکنیم آیا یک مسیحی (حالا به هر دلیل ) قصد داشته باشد که کتاب مقدس به دیگران هدیه کند آیا در سرزمین صلح ادیان الهی! این اجازه به وی داده می شود یا خیر؟
    پاسخ:
    با درود
    این را از پدیدآورندگان کتاب بپرسید
    البته پاسخ آقای شمس را اسلام و قانون اساسی داده است...
    من فکر می کنم عدم حق تبلیغ ادیان منافاتی با صلح ادیان نداشته باشد ، چرا که صلح ادیان به معنای حق زندگی مسالمت آمیز و با احترام قابل توجیه است و الزامی نیست که حتما شامل حق تبلیغ ادیان هم بشود.
    بنابر تحقیق" روزنامه السفیر "لبنان ، ایران امن‌ترین کشور منطقه برای مسیحیان شناخته شده است و این دقیقا تاییدی برای صلح ادیان در ایران است.
  • محمد علی شمس
  • پاسخ به آقای کاظمی؛
    آیا اگر در کشورهای دیگر قوانینی وجود می داشت مبنی بر اینکه ؛ "کسی حق ندارد به غیر از دین رسمی (مثلا مسیحیت) ، دین دیگری را ترویج کند" ، ایا منادیان اسلام و مبلغان دین برای ترویج دین اسلام و گسترش آیین اسلامی ، فرصتی پیدا می کردند؟
    حرف بنده این است که در فرصت برابر ، وقتی یک مرکز اسلامی در کشوری غیر اسلامی دست به تبلیغ آیین اسلام می زند و از چاپ کتاب و نشر جزوات و افتتاح وب سایت و برگزاری سمینار و  راه اندازی گفتمان و ساختن مرکز مطالعاتی در دانشگاه ها و هیچ کوشش دیگری فروگذار نیست ، آیا منطقی ست که  حق تبلیغ را برای سایر ادیان قائل نباشم و استنادمان قانون اساسی باشد؟ قانون اساسی که وحی منزل نیست.
    ما از سیاست حرف نمی زنیم ، حرف ما باید بر پایه مبنا باشد.
    همان طور که در جوهره ی اسلام، فرهنگ تبلیغ و نشر معارف نهفته است در کنه مسیحیت نیز فرهنگ تبشیر و تبلیغ نهادینه گشته است (بر خلاف یهود) بنابراین نمی توانیم از صلح ادیان الهی دم بزنیم و در عین حال به عنوان مثال  مسیحیت  را از یکی از مناسکشان (تبلیغ و تبشیر) منع کنیم.
  • محمد علی شمس
  • جواب به آقای کاظمی

    فرموده بودید که ؛پاسخ آقای شمس را اسلام و قانون اساسی داده است.

    خوشحال می شوم که کاشف به عمل بیاورم که کدام بخش از اسلام حق تبشیر برای مسیحیان را از ایشان سلب کرده است؟!

    جواب دوست عزیز جناب شمس ؛ ( به ترتیب سوالات مطرح شده )
    1-در کتاب تورات آمده است پس از آگاهی حضرت موسی از ارتداد بنی اسرائیل سه هزار نفر از آنها کشته شدند...
    2-قانون اساسی بر مبنای فقهی پایه گذاری شده است...
    3-بنده هم بحث رو وارد فاز سیاست نکردم و از حوزه اعتقادی سخن گفتم...
    4-چگونه اسلام حکم مرتد را اعدام می داند اما دربرابر تبلیغ مسیحیت ساکت بنشیند ؟
    5- بنده باز هم می گویم لزومی ندارد دایره صلح ادیان شامل تبلیغ دین هم بشود...چرا که به نظر می رسد تبلیغ ، زائد بر معنای صلح باشد...
    ** البته ما در این سایت مهمان هستیم و انتظار داریم جناب دکتر اسلامی همانگونه در جلسات دفاعیه داورانه و حرفه ای نقد می کنند ، یک داوری هم در این زمینه ارائه دهند...باتشکر از دکتر اسلامی و ارادت خدمت جناب شمس
    پاسخ:
    با تشکر از جناب شمس و کاظمی. من که همان اول گفتم چواب سوال را از پدیدآورندگان بپرسید. اقای کاظمی داوطلب پاسخ شدند. من ترجیح میدهم تا ناظر این بحث مودبانه باشم نه طرف ان. شادکام باشید و فکر میکنم به همین مقدار بسنده کنیم کافی باشد
  • محمد علی شمس
  • با سلام خدمت استاد اسلامی و درود به جناب کاظمی
    بحث به جای جالبی رسید.کشته شدن سه هزار نفر از بنی اسرائیل به جرم ارتداد ، مبانی فقهی قانون اساسی ، صحبت از حوزه اعتقادی و ....
    حسب الامر فرمایش استاد که فرمودند: "به همین مقدار بسنده کنیم" ، بنده امتثال امر می نمایم.سمعاً و طاعتاً
  • حسین علی اکبر
  • بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است

    به نام خداوندی که از بین انبوه صفاتش، خود را با دو صفت می آغازد: بخشنده و مهربان!!

    شعری زیبا(گرچه ربطی به بحث ندارد! شاید هم بحث مثالی از ان باشد!!!) از حیدراقا متخلص به معجزه که افتخار شاگردی شاگردشان به لطف الهی نصیبم گشته بود :

     

    یک روز پی کشف سماوات و نجومی

     

    یک روز درآویخته با راز علومی

     

    پابند خرافاتی و در بند رسومی

     

    زین کاشف اسرار نگردی تو چو "رومی" ء

     

    از کار تو من ذکر سِتِغفار گرفتم!

    .

    .

    داشتم به اقای هگل(ره) فکر می کردم! اقای هگل از جبر تاریخی می گوید، از توجیه برده داری! وحشتناک است این نظریه پردازیها!! چرا فکر میکنند همه چیز به همین

    راحتی است!؟

    ***** ****** ** ***** ** ******چقدر در ایین ما به سکوت سفارش شده است!(بزرگان نیک می دانند که واجب است!!!) چقدر وقت از انسان ها تلف شده برای خواندن نظریه ی اقای هگل...! چقدر از این چقدرها در پی هر لحظه از اعمال و افکار ما وجود دارد و این چقدرها چه تاثیرات پیچیده و گمی در عالم دارند که تا قیامت به تاثیرگذاری می پردازند! به یاد اثر پروانه ای* افتادم! الحق که این دین (خاصه تشییع) چه عجیب به بهبود زندگانی و سیر انسان در دنیا می پردازد!... 

     

     

    *

    اثر پروانه‌ای نام پدیده‌ای است که به دلیل حساسیت سیستم‌های آشوب‌ناک به شرایط اولیه ایجاد می‌شود. این پدیده به این اشاره می‌کند که تغییری کوچک(تازه کوچک!) در یک سیستم آشوب‌ناک چون جو سیارهٔ زمین (مثلاً بال‌زدن پروانه) می‌تواند باعث تغییرات شدید (وقوع توفان در کشوری دیگر) در آینده شود.

    پاسخ:
    آقای هگل مانند هر کس دیگری فرزند زمانه خویش است
    علمای شیعه نیز برده داری را توجیه و احکام ان را تشریح کرده اند.
    اثر پروانه ای و این حرفها نیز متعلق به فرهنگ همان اقای هگل است.
    سفارش به سکوت در باب انچه نمیدانیم همه را در بر میگیرد
    پایدار باشید
  • حسین علی اکبر
  • به نام خداوندی که از بین انبوه صفاتش، خود را با دو صفت می آغازد: بخشنده و مهربان!!

    با سلام

    در نهایت احترام به استادم

    1.هرکس فرزند زمانه ی خویش است، ارتباطش با اشکال من بر نظریه پردازی اقای هگل چیست!؟

    2.من در مقام دفاع از علمای ادیان سخن نراندم و همچنین در تایید یا رد پدیده ی برده داری اقامه ی دلیل نکردم! من تنها گفتم و می گویم: انسان باید حد خود را بشناسد!!!

    3.یقینا نمی توان یکسره بر فرهنگ علمی غرب و شرق و فرهنگ دینی غرب و شرق تاخت، چه که خدمات انان به جامعه ی بشریت انکار ناپذیر است. و من نیز چنین نکرده ام و احتمالا حضرت استاد منظور مرا به روشنی درنیافتند(که با توضیح اندک و نخستین من نیز، حق همین است!). اما این فرهنگ ها(چه علمی و جه دینی) نیاز به اسیب شناسی دقیق و لطیفی دارد!!
    4.یقینا!! و حتی چیزهایی که می دانیم!!!

    در رابطه با حذف نیز به گمانم برای تحقق قید لطیفم نیکو تدوین کردید.

    الله اعلم

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی