آدرس سابق «دغدغه های اخلاق و دین» / سید حسن اسلامی

آدرس جدید: HassanEslami.ir

۱۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «نقد» ثبت شده است


سال‌ها است که با کتاب‌های روش تحقیق به زبان‌های فارسی، عربی، و انگلیسی سر و کله می‌زنم. سال گذشته دست به تحقیقی زدم با عنوان «جایگاه اخلاق پژوهش در کتاب‌های روش تحقیق به زبان فارسی» که در فصلنامه روش‌شناسی علوم انسانی (شماره 69) منتشر شد. در ادامه کار، دیدم بد نیست کتاب‌های روش تحقیق به زبان فارسی از منظری کلی‌تر بررسی و مسائل ساختاری و محتوایی آن‌ها نیز ارزیابی شود. مقاله حاضر حاصل این بررسی است که در آخرین شماره آینه پژوهش به تازگی منتشر شده است.


دریافت مقاله ابرهای تهی: فقر ساختار و محتوا در کتاب‌های روش تحقیق


نرمان مان در کتاب اصول روان‌شناسی هنگام بیان سرشت تحقیق «علمی» داستانی از بیکن نقل می‌کند که شاخص نوعی داوری است. طبق این داستان، در سال 1342 میلادی در یکی از حوزه‌های دینی مسیحی بحثی درباره تعداد دندان‌های اسب درگرفت که 13 روز ادامه یافت و هرچه در پی پاسخ آن کتاب‌های قدما را کاویدند، پاسخی نیافتند. روز چهاردهم جوان تازه‌کاری پیشنهاد کرد به جای بحث و جدل نظری، بروند دندان‌های اسب را بشمارند. اما این پیشنهاد چنان نامعقول بود که دیگران بر سرش ریختند و او را زدند و گفتند که شیطان در جسمش حلول کرده است. سرانجام به نتیجه نرسیدند و این پرسش را بی‌پاسخ اعلام کردند. (1)

به نظرم این نمونه روشنی است برای به لجن کشیدن کل تفکر یک دوره، مکتب، یا دیدگاه. 


بار اول که فیلم «مه» (The Mist) ساخته فرانک دارابونت را از تلویزیون دیدم، به کارگردان بیراه گفتم که چرا  فیلم خود را با این پیام ضد اخلاقی پایان داده است. بار دوم که همین فیلم را به زبان اصلی دیدم، یک مشت به خودم دری وری گفتم که چرا به اعتماد تلویزیون درباره آن کارگردان از همه جا بی‌خبر این گونه داوری کرده بودم. بار سوم که همین فیلم را دوباره از سیما دیدم، مانده بودم به کی بد و بیراه بگویم.



به تازگی این مقاله را نوشته‌ام که در کتاب ماه فلسفه (شماره 74، آبان 1392) منتشر شده است. چکیده مقاله به شرح زیر است.
 
استاد اکبر ثبوت در مقاله «کاستی‌ها در شیوه‌های منتقدان صدرا» (کتاب ماه فلسفه، شماره 71، مرداد 1392) طی 19 صفحه به دفاع از صدرا و نقد مخالفان و منتقدانش پرداخته است. با هدف ایشان، یعنی دفاع از فیلسوفی چون صدرا در برابر فلسفه‌ستیزان و ظاهرگرایان، موافقم. اما به نظر می‌رسد که ایشان برای رسیدن به این هدف، شیوه‌های نادرستی را مجاز شمرده‌اند. به همین سبب، راهی در پیش گرفته‌اند که نه از نظر علمی ثمربخش است، نه از جهت بلاغی قانع‌کننده، و نه به لحاظ اخلاقی دفاع‌پذیر. حاصل این نگرش و رفتار، مقاله مفصلی است که محتوای آن رنجور، ساختار آن شکننده، و زبان آن ناپیراسته است. در این نوشته، بدون ورود به بحث‌های محتوایی ایشان، می‌کوشم به اختصار تنها ده ملاحظه انتقادی خودم را برجسته سازم و از طریق آن‌ها نشان دهم که سلوک ایشان در این عرصه، همان گونه که پیشتر هم نشان داده‌ام، با سلوک فلسفه‌ستیزان یکسان است و از این جهت بر آنان برتری ندارد.
متن کامل مقاله را می‌توانید از اینجا   دانلود کنید.

 

«الاهیات الاهی و الاهیات بشری»: نقدی روش‌شناختی
سیدحسن اسلامی
 
مکتب تفکیک با تأکید بر جداسازی میان سه راه معرفتی ــ وحی، عقل، و کشف ــ خود را به جامعة شیعی معرفی کرد و مدعی ناسازگاری دین با فلسفه و عرفان شد. مدافعان فلسفة اسلامی این دیدگاه را نقد کردند و از همسویی دین و فلسفه و عرفان در منظومة شیعی سخن گفتند. کتاب الاهیات الاهی و الاهیات بشری به‌عنوان دفاعی قاطع از این مکتب به‌تازگی منتشر شده است و در آن اظهاراتی از فلاسفه و دیگر متفکران شیعی به سود مکتب و تفکیک و بر ضد فلسفه نقل شده است.
من در مقالة حاضر به تحلیل و نقد روش‌شناختی کتاب حاضر پرداخته و کوشیده‌ام مقدمات آن را بی‌اعتبار کنم و نشان دهم این مکتب در اثبات مدعای خود تا کنون ناکام مانده است. در این مقاله، نخست مدعیات اصلی کتاب الهیات الهی را صورت‌بندی کرده و در شکل یک استدلال آورده‌ام که بر دو مقدمه استوار است: نخست آنکه عده‌ای از فلاسفهْ فلسفه را بی‌اعتبار دانسته‌اند؛ و دوم آنکه سخن این فلاسفه درست است، پس فلسفه نادرست است.
پس از این گزارش کوشیده‌ام (1) نشان دهم مقدمة نخست کاذب است و به‌واقع سخنان آنان در متون مکتب تفکیک تحریف و ناقص نقل شده است و (2) هیچ فیلسوفی به‌اعتبار فیلسوف‌بودن نمی‌تواند فلسفه را بی‌اعتبار سازد و این رفتار خودشکن است و از نفی فلسفه‌ْ بی‌اعتباری خود فیلسوف حاصل می‌شود، نه اثبات مدعای مکتب تفکیک.
این مقاله در فصلنامه هفت آسمان، شماره 45، بهار 1389 چاپ شده است. 
می‌توان مقاله را در اینجا خواند.
 
گفتنی است که این مقاله از سوی هشتمین جشنواره نقد کتاب در 28 آذرماه 1390 مقاله برتر در عرصه نقد فلسفی شناخته شد.

 

گاه نویسندگان منتقدان را به «خرمگس» تشبیه کرده و بر آنان تاخته‌اند که به جای آفرینشگری و خلق آثار، «خرمگس‌وار» مزاحم دیگران می‌شوند. نکته قابل توجه آن است که سقراط این لقب را بر خود گذاشته بود و از خویشتن به نام «خرمگس» یاد می‌کرد.

با کلی خون جگر و مرارت مقاله یا کتابی می‌نویسیم و پس از گذر از هفت خوان ارزیابی، تأیید و نشرْ هنوز از لذت دیدن حاصل زحمت خود برخوردار نشده‌ایم و عرق تن‌مان خشک نشده است که ناگهان ناقدی یک‌کاره از راه می‌رسد، و به نام نقد چوب حراج به دارایی فکری ما می‌زند و بی‌رحمانه آن چه را با تلاش شبانه روزی بافته‌ایم، پنبه می‌کند و دست آخر ما را می‌شورد و می‌گذارد کنار.

کتاب نحوه نگارش و تهیه کتاب درسی دانشگاهی،[1] همان طور که از نامش پیدا است، درباره قالب و ساختار کتاب‌هایی است که سرشت درسی دارند و قرار است برای آموزش به کار گرفته شوند.

‌اعتبار منطق ارسطو در تفکر معاصر غرب
سید حسن اسلامی
دانشیار دانشگاه ادیان و مذاهب


منطق ارسطویی به مثابه بخشی از فلسفه اسلامی، در میان مسلمانان مخالفان بسیاری داشته است که می‌کوشیده‌اند تا بی‌اعتباری منطق را بر ملا سازند. در نتیجه بخشی از فعالیت فیلسوفان و منطق‌دانان مسلمان دفاع از منطق و اعتبار آن در برابر مخالفان بوده است. در کنار انتقادات رایج و کهنی که در کتاب‌های مدافعان منطق پاسخ‌ آن‌ها را می‌توان یافت، به تازگی برخی مدافعان مکتب تفکیک به نام علم جدید و روش علمی مقبول در نظام‌ غرب، به نقد منطق ارسطویی دست زده و آن را بی‌ارج و مانع رشد علمی جوامع اسلامی بر شمرده‌ و مدعی شده‌اند غربی‌ها با کنار نهادن منطق ارسطو و پیروی از منطق تجربی فرانسیس بیکن، پیشرفت کردند. نوشته حاضر این ادعا را تحلیل کرده و به استناد داوری منطق‌دانان، مورخان، و فیلسوفان متعددی نتیجه گرفته است که منطق ارسطو همچنان در مجامع علمی غرب و نظام آموزشی آن جایگاهی ارجمند دارد و بخشی از منطق معاصر به شمار می‌رود. مسئله رشد غرب نیز نه به دلیل تبعیت از منطق تجربی بیکن، بلکه به دلایلی دیگر، از جمله تغییر نگرش به طبیعت، بوده است.

کلیدواژه‌ها: منطق ارسطویی-نقدها، فلسفه اسلامی-نقدها، نقد منطق، فرانسیس بیکن، مکتب تفکیک، اخلاق پژوهش.

دریافت
حجم: 390 کیلوبایت
_______________________________
با تشکر از دکتر اسدالله فلاحی که در وبلاگشان به این مقاله و «سیری در استدلال بی مغالطه» لینک داده اند.

Mulla Sadra and the problem of plagiarism; a reevaluation of apologies

Mulla Sadra, or Sadr Al-din Muhammad Shirazi (c. 979/1571-1050/1640) is the founder of Hekmate Mota'liea school of thought and one of the most important Shi'a philosophers in Iran during three past centuries. He attempted to synthesize the rival schools of thought in his period. The result was bringing into being a new synthesis that later was known as Hekmate Mota'liea or the "Transcendent Philosophy" or as some contemporary thinkers prefer, "Transcendent Theosophy". He was prolific author and wrote many significant books, including Al-Asfar Alaqliea Al-Arba'a, or the Four Intellectual Journeys.
More than one hundred years agoAbo Al-Hassne Jelwe, an Iranian philosopher and a famous exponent of Ibne Sina's philosophy, revealed Mulla Sadra's huge indebtedenss to other philosopher's works, without acknowledging it properly.
The problem was that Mulla Sadra had borrowed the exact words, sentences, paragraphs, and in some cases the whole chapters of famous thinkers' works, such as Al-Ghazzali and Al-Razi's books, while he did not mention them appropriately or citing them correctly. So, he was accused of committing plagiarism, by his opponents. To invalidate this accusation, his followers and defenders tried to justify, or in some cases rationalize, his deed by proposing some apologies. According to one of them, for example, plagiarism was not a morally wrong in his period, and according to the other, the borrowed sentences and sections were trivial information and common knowledge, not genuine thoughts.
The author of this paper, first of all, has gathered and classified these apologies into six types. Secondly, has attempted to show that all them are insufficient and cannot prove anything in Mulla Sadra's interest. Finally, the author has come to the conclusion that the accusation of plagiarism that is launched against Mulla Sadra is still powerful and cannot be defeated easily.

This paper (in Farsi)  is published in: Ayeneh-ye- Pazhoohesh, vol. 22, no.5,  Des 2011-Jan 2012.