ساعت 2 بعد از ظهر از دانشگاه بر میگشتم. چشمم به جمال این خودرو روشن شد که با کرشمهِ زیبایی عین قویی سفید بر آب شناور بود و شتابان پیش میرفت. برایم شگفتانگیز بود که راننده با چنان تصادفی همچنان سالاروار در خیابان حرکت میکند و نگران نقاط کور خود نیست. گوشی را آماده کردم دو سه عکس ناب بگیرم که چشمم به جمال خودرو دیگری افتاد که از من سبقت گرفت و در حال سبقت گرفتن از آن یکی بود. دیدم این همان «قِران سعدین» است که قدما میگفتند و نباید از دستش داد. لذا هر دو صحنه را، با یک کرشمه ثبت کردم و عکسهای دیگر را کنار گذاشتم.
پسنوشت: آدم باهوشی ممکن بگوید: «عکاس این صحنه نیز که خودش در حال رانندگی عکس گرفته، کرشمه سومی را به نمایش گذاشته است!» قبول! اما اگر خودرو را متوقف میکردم، دیگر نمیشد این عکس تاریخی را بگیرم و این کرشمهها را به نمایش بگذارم.
Google+
- ۷ نظر
- ۰۳ بهمن ۹۲ ، ۱۹:۳۸