آدرس سابق «دغدغه های اخلاق و دین» / سید حسن اسلامی

آدرس جدید: HassanEslami.ir

به این می‌گویند سه‌باره کاری!

دوشنبه, ۲۶ فروردين ۱۳۹۲، ۱۰:۲۷ ب.ظ

کتاب ماه فلسفه فروردین ماه امسال (شماره 67، 1392) پرونده‌ای به فلسفه علم اختصاص داده است، که کاری ستودنی است. در این پرونده، اولین فصل کتاب فلسفه علم: درآمدی بسیار کوتاه* ترجمه شده و طی هفت صفحه آمده است. درباره این اقدام چند نکته گفتنی است.

نخست آن که اصل کتاب پیشتر ترجمه شده و در بازار موجود است. در واقع، در سال 1388 هم‌زمان دو ترجمه از این کتاب عمومی وارد بازار نشر شد، یکی با ترجمه آقای هومن پناهنده (فلسفه علم، سمیر اُکاشا، تهران، فرهنگ معاصر، 212ص.) و دیگری با ترجمه آقای ابوالفضل حقیری قزوینی (درآمدی بر فلسفه علم، سمیر اکاشا، تهران، امیرکبیر، 1388، 209ص.). به نظر می‌رسد که این هم‌زمانی بیشتر گویای بی‌خبری از کار یک‌دیگر بود.

حال با بودن این دو ترجمه، و به خصوص آن که اصل کتاب عمومی و برای آشنایی مقدماتی با این رشته است، جای این پرسش است که اقدام به این ترجمه چه وجهی دارد؟ اگر مترجم از وجود چنین آثاری در بازار بی‌خبر است، در این صورت نباید اصولاً وارد این عرصه شود. زیرا نشان می‌دهد که چندان آشنایی با این زمینه ندارد. اگر هم با خبر باشد که دیگر نباید اقدام به چنین ترجمه‌ای کند، یا لازم است با اشاره به آن‌ها علت اقدام مجدد خود را بازگوید.

نکته دوم آن که رسالت اصلی مجلات تخصصی که به صورت ماهنامه منتشر می‌شود، اطلاع‌رسانی و به روز نگه داشتن مباحث علمی است. حال آن که با آوردن این ترجمه گامی در این جهت بر نداشته نشده است. در عین ارج نهادن به کارهای دیگر این شماره، کاش به جای این کار،  این دو ترجمه با هم مقایسه و نوعی اطلاع‌رسانی علمی صورت می‌گرفت. یا دست کم خود این ترجمه‌ها معرفی می‌شد. این در حالی است که در این شماره، اشاره‌ای به وجود این دو ترجمه نشده است. در پرونده فلسفه علم، که در کشور ما چندان هم قطور نیست، به‌سادگی جای گنجاندن این دو کتاب و معرفی آن‌ها بود.

سطح اعتبار مجلات علمی را ضعیف‌ترین مطلب تعیین می‌کند؛ همان‌گونه که مقاومت زنجیر تابع ضعیف‌ترین حلقه آن است.

نکته سوم و آخر آن که در این ترجمه اخیر، نام نویسنده، بر خلاف دو ترجمه دیگر، «عکاشه» ضبط شده که درست است. نویسنده عرب‌تبار است و عکاشه در عربی به معنای عنکبوت است.

 

* عنوان اصلی کتاب:

Philosophy of Science: A very short introduction, Samir Okasha, New York, Oxford University Press, 2002.
  • دوشنبه, ۲۶ فروردين ۱۳۹۲، ۱۰:۲۷ ب.ظ
  • سید حسن اسلامی

نظرات  (۱)

در این مورد و نقد شما بر ترجمه کاملا موافقم.اما نقد من به شما این است که خیلی کم نقد کردید:
1-این کار دقیقا سه باره کاری ست!!!اما منظور من اصلا این نیست که نباید از یک اثر چند ترجمه متفاوت داشته باشیم،بلکه مسئله من این است که نسبت این ترجمه ها باهم چیست؟منم با شما موافقم،و از این بیشتر فقط در کشورهای چون ما این پدیده اتفاق می افتد،اما منظورم چیست ؟
2-در غرب،تا آن جا که من دنبال کردم و امکانش دیدنش برای همه وجود دارد،وقتی کتابی مثلا از ماکیاوللی ترجمه می شود،نسبت این ترجمه با ترجمه های پبش از خود مشخص است.ماکیاوللی برای قرن شانزدهم است و ده ها ترجمه از آثارش در زبان انگلیسی وجود دارد.مترجم جدید،یا در مقدمه کتاب،یا در نشریات اعلام می کند که چرا با وجود ترجمه های موجود دست به ترجمه ای جدید زده است،باید توضیح دهد که چه عاملی باعث شده تا با ترجمه او نیاز به قطع درختی دیگر بوده است.!!البته که تنها دلیل ترجمه دیگر در ایران از اثری که قبلا ترجمه اش موجود بوده است،افاضه فضل مترجم جدید در نشان دادن قدرت ترجمه خود است.اما هرچند ترجمه امری پایان ناپذیر است،و هیچ اثری از غلط های ترجمه خالی نیست،اما این نمی تواند علتی کافی برای ترجمه ای دیگر باشد.در اروپا و امریکا،وقتی ترجمه ای دیگر از ماکیاوللی بیرون می آید،بیشتر به این خاطر است که تفسیر های جدیدی از او ارائه شده است و با این تفسیر جدید،می توان ماکیاوللی را طور دیگری خواند.برای همین ،ترجمه های جدید دارای تعداد صفحات بیشتری نسبت به ترجمه های قبلی است،چرا که مترجم جدید نسبت خود را با ترجمه های قبلی و تفاسیر جدید مشخص کرده است.به عنوان نمونه بنگرید به دو مترجم و فیلسوف معاصر غرب، اسکینر و منسفیلد که دو ترجمه متفاوت از ماکیاوللی بیرون داده اندواما مترجم دوم نه به خاطر غلط های ترجمه قبلی،(که فضای علمی غرب معمولا چنین اجازه ای را نمی دهد که کسی غلط ترجمه کند)بلکه به خاطر تفاسیر جدید اقدام می کند.
3-مسئله به این سادگی نیست!!این که چرا نویستدگان،مترجمان و متفکران ما نسبت خود را باهم مشخص نمی کنند،وجهی از مسئله دیگری در ایران است،که فهم آن خود نیز مسئله ست.بنده بیشتر از این سوادش را ندارم که وارد این مسئله شوم.
4-آیا در حوزه فلسفه تحلیلی به طور عام و فلسفه علم به طور خاص،همه ی آثار بنیادین ترجمه شده اند که حالا از یک اثر دو ترجمه نیاز داشته باشیم؟!!آیا همه وجوه چرایی شکل گرفتن فلسفه تحلیلی و نسبت آم با فلسفه قاره ای مشخص شده که حالا ترجمه ای دوم از یک اثر نه چندان مهم داشته باشیم

5-این مسائل به نظر من خیلی دردناک است،و به شخصه امیدی هم ندارم که در آینده ای نزدیک اتفاقی در جهت حل آن بیفتد.چرا؟به ده ها دلیل و یک دلیل ساده این که اگر دکتر اسلامی همین نقد آرام و مودبانه خود را در یک نشریه عمومی تر بیان کند،ماشیا اخلاقیزاسیون کردن ما ایرانی ها روشن می شود و آقای اسلامی به چیزهایی متهم خواهند شد که نمونه اش را در سایر مجلات دیده ایم.


پاسخ:

توجه خوبی نسبت به تفکیک مسائل داشتید. نکته اصلی این بود که این متن عمومی نیازمند سه ترجمه نبود و نیست. در این جا هم هدف صرفا بیان این نکته بود، نه تفصیل بحث.

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی