بدرود ماندلا!
- جمعه, ۱۵ آذر ۱۳۹۲، ۱۱:۱۰ ق.ظ
i cannot conceive of israel withdrawing if arab states do not recognize Israel within secure borders
به نام خداوند غیر قابل پیش بینی!!!
با سلام خدمت همه ی دوستان و دشمنان!!(یک سلام ماندلایی!)
انسانها به قدر انسانیتشان ماجور خواهند بود! به قول علامه طهرانی(ره) که بسیار دوستش دارم: "برخی از انسانها ولایت باطنیه دارند و خود بیخبرند" یعنی ملسمان محشور خواهند شد!(و عکس این گزاره نیز صادق است.)
خدا رحمت کند همه ی ازادمردان و جوانمردان عالم را. (استاد اسلامی الان یک مسئله فکرمو درگیر کرد و اون اینکه، من الان گفتم: "خدا رحمت کند" اما مگر خدا بر اساس حرف من تصمیم می گیرد!؟ یقینا رحمت خداوند قاعده دارد البته باز خود این قاعده نیز مشکل ساز است زیرا به نوعی قید محسوب می شود و خداوند به قیود محدود نمی گردد! البته شاید این جمله که فرم درخواست دارد، فقط نوعی ابراز احساسات ما نسبت به شخص مقابل(یا همان مرحوم) است!! لطفا راهنماییم کنید. با سپاس قبلی
فاطمه خانم، سلام و از لطفتان سپاسگزارم.
درباره پرسش شما یک نکته میگویم و فکر میکنم کافی باشد. مسئله آن است که هر کس به هر مسئلهای بپردازد، چه وطنی و چه جهانی، همواره در معرض این سؤال است که چرا به جای این بحث فلان بحث را دنبال نکردی؟ بارها از خودم این سؤال شده است. اخیراً مقالهای درباره ملاصدرا نوشتم و سیل سؤالات بود که چرا به جای ملاصدرا فلان شخص یا فلان بحث را طرح نکردی؟ زمانی به نقد مکتب تفکیک پرداختم و عدهای گله مندانه گفتند که چرا به جای نقد مثلاً آقای حکیمی فلان مسأله را دنبال نکردی. باز اخیراً مقالهای درباره یکی شخصیتهای وطنی نوشتم و حتی چاپ هم شد، اما شخصیت مهم دینیی، بی آن که محتوای مقاله مشکلی داشته باشد، اصولاً طرح آن شخص و مسئله را نادرست دانست و آن مقاله پس از چاپ از مجموعه مقالات خارج شد. نکته آن است که من، و هر کس دیگری، هر بحثی را مطرح کنیم، همواره میتوان پرسید که چرا این مسئله و بحث، اما نه آن مسئله یا بحث. لذا اصولاً احساس میکنم هر کس باید بر اساس معیارهای معقول و علائق شخصی و حوزه تخصصی خودش بنویسد و بیندیشد. من حدود سه دهه است که نام و شخصیت ماندلا بر ذهن و ضمیرم سنگینی کرده و میکند. به همین سبب با آن که عادت به طرح شخصیتها و بحث از آنها ندارم، نتوانستم از کنار این واقعه درسآموز بگذرم.
شادکام باشید
سلام استاد
پاسخ هوشمندانه ای به خانم فاطمه داده اید ( شما بخوانید از دادن پاسخ طفره رفتن ، شانه خالی کردن )
فکر می کنم فاطمه خانم با استفاده از عبارت "ظلم ستیزان هم وطن" ، نباید منتظر پاسخی باشد بهتر از آنچه که ایراد گشت!
توصیه می کنم فاطمه خانم ابتدا جوانب امر را بررسی کند بعد طرح سؤال نماید.
جناب شمس با سلام،
اصلاً طفره نرفته ام و صریح پاسخ دادهام. به عبارت ساده، دیگران نباید موضوع پژوهش و نگارش و دغدغه مرا مشخص کنند. این حق من است که مسائل مورد علاقه خودم را برجسته کنم. کس دیگری ممکن است، معترضانه، بگوید که با توجه به این همه مسئله زمین مانده فکری تو چرا درباره ترجمه یا سینما پست مینویسی و غیره.
اما هر کسی حق دارد درباره صحت و سقم آنچه نوشتهام نظر دهد. این طفره رفتن نیست، بلکه مسئولیت رفتار خود را به عهده گرفتن است. فتأمل جیداً
به نام خداوند غیر قابل پیش بینی!!!
با سلام خدمت همگی؛
1.اقای شمس! لطفا بترسید از تهمت زدن!!
2.استاد! سپاس از اینکه استدلالی و کریمانه سخن می گویید.
یا حق
من وقتی به کسانی همچون ماندلا و گاندی می اندیشم، ناخودآگاه یاد اصطلاح کلامی «رسول باطنی» می افتم و احساس می کنم این رسول درونی، در چنین کسانی فعال بوده است. و با این حال، غصه می خورم که چرا ما و خیلی از بزرگان ما با این همه بهره ای که از منبع وحی و یادگارهای ارزشمندی که از رسول ظاهری داریم، این قدر از اخلاق به دوریم و مسیر کمال را نه به انحراف که معکوس می پیماییم!
در بین بزرگان دین ما رسم نیست که برای غیرمسلمانان طلب رحمت و مغفرت کنند؛ ولی نمی دانم چرا من احساس دیگری نسبت به ماندلا و گاندی دارم. ما که از عاقبت کسی خبر نداریم؛ چه بسا هدایت تشریعی نیز نصیبشان شده باشد!