آدرس سابق «دغدغه های اخلاق و دین» / سید حسن اسلامی

آدرس جدید: HassanEslami.ir

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «رانندگی» ثبت شده است


دیروز تا امروز یکسره برف سنگینی در شهر می‌بارد و همه جا را سفیدپوش کرده است. صبح خواستم ماشین را راه بیندازم ده دقیقه‌ای صرف تمیز کردن شیشه‌های بغل و پشت کردم تا دید بهتری داشته باشم. راه که افتادم با دیدن راننده‌ای که به پشت سر خودش دید نداشت و در خیابان اصلی شهر با خیال راحت رانندگی می‌کرد، خشکم زد. کمی فکر کردم که شاید من بیش از حد ترسو و محافظه‌کار هستم. وقتی که بشود این جوری رانندگی کرد، چرا باید وقت عزیزم را، حتی اگر چند ثانیه باشد،  صرف تمیز کردم شیشه کنم. بعد فکر کردم شاید این راننده دلیلی برای کارش داشته باشد. اما هر چه سبکْ سنگین کردم دلیل موجهی نیافتم. اما حتماً کارش دلیلی دارد، بالاخره از قدیم در تعریف انسان گفته‌اند، حیوان ناطق، یعنی عاقل! راستی فکر می‌کنید چرا این راننده حتی با اشاره دست نخواسته است کمی دید خود را بهتر کند؟

اخطار: لطفاً نپرسید عکاس در این لحظه در چه موقعیتی بوده است!

ساعت 2 بعد از ظهر از دانشگاه بر می‌گشتم. چشمم به جمال این خودرو روشن شد که با کرشمهِ زیبایی عین قویی سفید بر آب شناور بود و شتابان پیش می‌رفت. برایم شگفت‌انگیز بود که راننده با چنان تصادفی همچنان سالاروار در خیابان حرکت می‌کند و نگران نقاط کور خود نیست. گوشی را آماده کردم دو سه عکس ناب بگیرم که چشمم به جمال خودرو دیگری افتاد که از من سبقت گرفت و در حال سبقت گرفتن از آن یکی بود. دیدم این همان «قِران سعدین» است که قدما می‌گفتند و نباید از دستش داد. لذا هر دو صحنه را، با یک کرشمه ثبت کردم و عکس‌های دیگر را کنار گذاشتم.

پس‌نوشت: آدم باهوشی ممکن بگوید: «عکاس این صحنه نیز که خودش در حال رانندگی عکس گرفته، کرشمه سومی را به نمایش گذاشته است!» قبول! اما اگر خودرو را متوقف می‌کردم، دیگر نمی‌شد این عکس تاریخی را بگیرم و این کرشمه‌ها را به نمایش بگذارم.