سرقت علمی به پنج روایت
سرقت علمی به پنج روایت
(با کلیک روی تصویر آن را در اندازه بزرگ ببینید.)
هر چه درباره پدیده زشت و ضداخلاقی سرقت علمی و انتحال آثار دیگران و گندمنمایی و جوفروشی بحث شود کم است. بهخصوص آن که این مسئله در عرصه آثار دینی و در حوزههای علمیه نیز در حال جان گرفتن است و لازم است که با دقت مانع رشد این غده سرطانی در مجامع علمی شد. در این جا، افزون بر مواردی که پیشتر در مقالاتم نشان دادهام، به یکی از موارد این سرقت علمی اشاره میکنم. شخصی به نام شبر الفقیه، آثار متعددی را که یکسره سرقت از دیگران است، به نام خود منتشر میکند و ممکن است کسانی بیخبر از هویت این عمل، به این آثار استناد کنند و آنها را دستمایه کارهای خود قرار دهند.
متأسفانه این شخص، بهناروا، هم از دانشگاه مایه میگذارد و هم از حوزه علمیه و خود را همزمان «الدکتور الشیخ» مینامد.
از قضا این شخص ذائقه خوبی دارد و تنوع طلب است. در نتیجه هر اثری که بپسندد، در هر حوزهای باشد به خود میبندد، چه درباره عشق الهی باشد و چه درباره کتاب تلمود، چه در عرصه تفسیر قرآن باشد و چه مسائل فلسفی معاصر.
پیشتر پنبه دو تا از این کتابها زده شده است، از جمله الدلاله القرانیه فی فکر محمد حسین الطباطبائی (المیزان نموذجاً)، که یکسره سرقت پایاننامه بنده خدایی به نام حامد کاظم عباس، با نام الدلاله القرآنیه عند الشریف المرتضی (دراسه لغویه) (بغداد، دار الشؤون الثقافیه العامه، 2004) است. آقای دکتر محمد حسن محمدی مظفر (کتابساختهای به نام الدلاله القرانیه فی فکر محمد حسین الطباطبائی (المیزان نموذجاً)، آینه پژوهش، شماره119، آذر و دی 1388) و من (چو دزدی با چراغ آید: سرقت علمی در سطح دانشگاهی، آینه پژوهش، شماره 126، فروردین 1390)، ابعاد این سرقت را باز نمودهایم. این سرقت چنان رسوا بوده است که محمود شاکر عبود الخفاجی، در مقاله خود با اشاره به این پلشتی ضد علمی، پیشاپیش از آن که مبادا کارش شبیه کار این شخص قلمداد گردد، ابراز نگرانی میکند (دلاله النص القرآنی عند السید عبد الاعلی السبزواری، المصباح: مجله فکریه فصلیه محکمه تعنی بالدراسات و الابحاث القرآنیه، العدد الثانی، صیف 2010، ص264). بقیه آثار نیز نیازمند همت کسانی است که عرصه علم را پاک و پیراسته از این رذالتها میخواهند.
هر کس به این نوع مچ گیری، که یکی از خدمات بزرگ به عرصه علم و پاسداشت حق کارگزاران آن به شمار میرود، علاقهمند است و حوصله اندکی وقت گذاشتن و دقت را دارد، میتواند با کمی تأمل به خوبی و به سرعت نشانی مالباختگان علمی را بیابد و نشان دهد که این آثار از کجا سرقت شدهاند. این گوی و این هم میدان!
ناگفته نماند که من فعلاً پنج کتاب را از وی یافتهام و ممکن است همچنان بتوان تعداد روایتهای این سرقت را بالا برد.
البته در اردیبهشت سال گذشته در نمایشگاه بین المللی کتاب تهران، به ناشر کتابهای این شخص این نکته را یادآوری و موارد روشنی از سرقتهای وی را گوشزد کردم، که نمیدانم «افاقه» کرد یا نه.
ممکن است خوانندگان ببرسند: اگر مشخص نشده است که آثار دیگر مسروقه است، از کجا ادعای سرقت میکنید؟ پاسخ و استدلال من ساده است. آقای مظفر و من با بررسی کامل نشان دادهایم که یکی از کتابهای بالا کاملاً مسروقه است. حال کسی که یک کتاب را «کاملاً» سرقت کند، در حالت عادی محال است که در چهار کتاب دیگر «کاملاً» امانتدار باشد و میتوان اطمینان پیدا کرد که این آثار نیز از همان منطق اثر قبلی پیروی میکنند، بهویژه آن که آنها در زمینههای گوناگونی هستند. در بهترین حالت میتوان با اطمینان بالایی گفت، اگر نگوییم «همه»، دست کم بخش هایی از این آثار مسروقه است، و در هر کتاب قسمت هایی سرقت شده، و همین مقدار کافی است.- يكشنبه, ۱ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۰۸:۲۱ ب.ظ