آدرس سابق «دغدغه های اخلاق و دین» / سید حسن اسلامی

آدرس جدید: HassanEslami.ir

مسئله این نیست، وسوسه این است؛ در باب اخلاقی بودن ازدواج


اخیراً چند تن از دانشجویان خوبم بحث اخلاقی بودن ازدواج را پیش کشیدند و با سؤالاتشان مرا با چالش گرفتند. پس از بحث و گفتگوهایی به آن‌ها قول دادم که در فرصتی مناسب این بحث را به تفصیل خواهم کاوید. اما تا آن فرصت، فعلاً به توضیحی بسنده می‌کنم.

در کشور ما دو نگرش عمدتاً متضاد در باب ازدواج وجود دارد. نخست نگرشی مسلط و ریشه‌دار است و دیگری نگرشی نوپا که می‌رود در جامعه ما ریشه بدواند. در حالی که فرهنگ مصرف‌گرای کشور، البته در قشر سنتی، و منطق «دارندگی و برازندگی» نه تنها ازدواج، که «تجدید فراش» را تشویق می‌کند، شاهد شکل‌گیری تأملات جدی در باب اصل ازدواج و تردید در اخلاقی بودن این عمل هستیم. همچنین در برابر نگاه سنتی دینی ما که ازدواج را عامل حفظ «دین» و «عزوبت» و تجرد را مکروه و به تلویح نوعی گناه و زمینه‌ساز دوزخی شدن می‌شمارد، کسانی از منظر اخلاقی اصولاً ازدواج را امری غیر اخلاقی می‌دانند و بر ضد آن استدلال می‌کنند. این استدلال‌ها در دفاع از اباحی‌گری اخلاقی نیست، بلکه کوششی است برای نشان دادن غیر اخلاقی بودن نهاد ازدواج و این دو با هم خیلی فرق می‌کنند.

این مسئله، بیش از آن که با مسائل معرفتی درباره ازدواج گره خورده و زاده تأملات اخلاقی صرف باشد، با عوامل دیگری مرتبط است که می‌کوشم در این جا به آن‌ها اشارتی کنم.

تلقی عمومی و عملی از ازدواج، دست کم در کشور ما، به‌گونه‌ای است که اگر کسی ازدواج کرد، یعنی مشخصاً زن گرفت، قاطی مرغ‌ها شده است و دیگر مانند گذشته آزادی عمل ندارد. تمام لذاتی که فردی می‌تواند از جنس مخالف خود داشته باشد، مهم نیست که این لذت چقدر معصومانه و ساده یا جنسی و شهوانی باشد، از توجه به لباس و خوش‌پوشی و لحن صدا گرفته تا جذابیت‌های بدنی و جسمانی و حتی تمنای تن، در نگاه سنتی ما یک راه برآوردن دارند و آن هم ازدواج است. از این رو، اگر مردی از پوشش زنی تعریف کند، فوراً سخنش به گونه دیگری تفسیر می‌شود و اگر از صدایش لذت ببرد، مرتکب «گناه» شده است. این نگرش و همه چیز را محدود به دایره ازدواج کردن، در عمل ناکارا شده و واکنش‌هایی برانگیخته است. این واکنش‌ها در گذشته در قالب طنز و لطیفه بود و امروزه در قالب تأملات جدی اخلاقی خود را نشان می‌دهد. طبق یکی از این لطیفه‌های قدیمی عربی، زنی که از چشم‌چرانی یا تنوع‌طلبی شوهرش خسته شده بود، معترضانه به او گفت: خدا به تو نعمتی «حلال و طیب» داده است ولی تو قدر آن را نمی‌دانی. مرد پاسخ داد: حلال است، اما طیب نیست. داستان فرزدق که در کتاب الاغانی آمده است، نمونه شورانگیز دیگری از این مسئله به دست می‌دهد.

این تلقی و همه لذات را اولاً جنسی دیدن و ثانیاً به دایره ازدواج محدود کردن، ناگزیر پیامدهایی دارد. یکی آن که شخص به تدریج بیاموزد تا همه لذات دیگر را نادیده بگیرد و سرکوبشان کند و یا تنها در شخص همسرش بیاید و اگر نباشد در خیالش آن‌ها را بیافریند. راه دیگر آن است که شخص بکوشد از هر چمن گلی بچیند که این راه در دو شکل عمده خودش را نشان می‌دهد: یکی ازدواج‌های متعدد و تجدید فراش، چه در قالب ازدواج دائم و چه موقت، دوم لذت‌طلبی آزادانه و کام‌جویی‌های نامتعارف یا نامقبول. هر یک از این راه‌ها، از نظر اخلاقی مسائلی در پی دارد، از جمله نارضایتی یا رنجاندن شریک زندگی خود و یا آسیب زدن به سلامت اخلاقی جامعه و عفت عمومی.

برای رهایی از این مشکلات، گروهی با این نگرش که «سر چشمه شاید گرفتن به بیل»، بهترین راه حل را در نفی اصل ازدواج و غیر اخلاقی شمردن آن دیده‌اند و به سود آن استدلال کرده‌اند. اخیراً روایتی از چند استدلال بر ضد ازدواج در فضای مجازی پخش شده است که به دلیل عدم احراز جنبه استنادی آن، از تصریح به آن خودداری می‌کنم. با این همه، به نظرم نحوه استدلالی که در این روایت آمده است، قانع‌کننده نیست و از آن مقدمات، حتی با فرض درستی‌شان، غیر اخلاقی بودن اصل ازدواج حاصل نمی‌شود. اما این را به فرصتی دیگر واگذار می‌کنم و تنها به این نکته بسنده می‌کنم که همچنان ازدواج پذیرفته‌شده‌ترین نهاد بشری، برای بار آوردن مسئولانه افراد و تربیت اخلاقی به شمار می‌رود و فعلاً خبری هم از نهادی که بتواند جایگزین آن شود نیست.

با این حال، به نظرم دست کم در شرایط فعلی، به جای آن که درباره اصل اخلاقی بودن ازدواج بحث کنیم، با توجه به فرصت پیش آمده می‌توان درباره آن نوع ازدواج هنجارین ایرانی بحث کرد که ملغمه‌ای است از سنت‌های عربی، ایرانی، و اخیراً اروپایی و به جای آن که تابع منطق و روش یک‌دستی باشد، عملاً لحاف چهل تکه‌ای شده است که هر روز بر قطعات آن افزوده می‌شود. برای مثال، در ازدواج ایرانی، چشم و همچشمی، اگر نگوییم حرف اول، دست کم حرف مهمی می‌زند و همین باعث می‌شود که شاهد رقابت و مزایده در تعیین میزان مهر باشیم و با منطق «حالا چه کسی داده است و چه کسی گرفته است» ارقام حیرت‌آوری تعیین شود. اما در مواردی بلافاصله، یا در پی اختلاف خانوادگی، این مهر به اجرا گذاشته و داماد فلک‌زده راهی زندان می‌شود. این مسئله چنان پیامدهایی داشته که قانون‌گذار را ناگزیر به مداخله کرده است.

یا در حالی که طبق فقه شیعی، الطلاق بید من اخذ بالساق است و مرد به‌سادگی می‌تواند زن خودش را طلاق دهد، قانون خانواده این اصل مسلم را مغایر مصالح زنان می‌داند و به قصد تأمین مصالح آنان با تمهیداتی موانعی بر سر راه مرد ایجاد می‌کند و فرآیند طلاق را طولانی و پیچیده می‌کند. این قبیل اقدامات ممکن است کار مرد را سخت کند، اما معلوم نیست که در نهایت به سود زن باشد. لذا هنوز هم در مواردی می‌توان فریاد در گلو خفه شده برخی زنان را شنید که فریاد می‌کشند: «مهرم حلال، جانم آزاد».

در این جا، قصد بر شمردن تعارضات در بحث ازدواج نیست. هدف آن است که ما هنگامی درباره اخلاقی بودن یا نبودن ازدواج بحث می‌کنیم، اولاً باید مقصودمان را از ازدواج مشخص کنیم. آیا مقصود ازدواجی است که تابع خواست و اراده طرفین است و آنان می‌توانند حدود و ثغور آزادی و مسئولیت خود را در این رابطه تعیین کنند، یا آن ازدواجی که همه فک و فامیل و جامعه و قانون‌گذار خود را محق می‌دانند که حدودش را تعیین کنند.

حاصل آن که بحث کلی درباره اخلاقی بودن یا نبودن ازدواج در روزگار ما، به جای آن که گشایشی در عرصه اخلاق خانوادگی ایجاد کند، ممکن است این گره را کور کند. پس بهتر است بیشتر درباره اخلاقی بودن نوع ازدواج ایرانی بحث کرد و آن را به سوی اخلاقی شدن پیش برد.

 

پس از تحریر:

به نقل از آقای جواد شیخ الاسلامی، آقای دکتر ناصر کاتوزیان در امتحان کتبی از دانشجویان رشته حقوق پرسیده بود: «آیا عقد ازدواجی که شخص سفیه ببندد، اعتبار قانونی دارد؟» دانشجوی باذوقی در ورقه این گونه پاسخ داده بود: «استاد، شما هم که ماشاء الله سؤال عجیبی از ما می‌کنید. در صحت ازدواج آدم عاقل، جای حرف هست تا چه رسد به ازدواج آدم سفیه که مسلماً باطل است» (به یاد حمید عنایت، جواد شیخ الاسلامی، بخارا، شماره 92، فروردین-اردیبهشت 1392، ص189).

  • جمعه, ۶ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۰۱:۲۸ ب.ظ
  • سید حسن اسلامی

نظرات  (۱۶)

سلام. استفاده کردم بسیار آموزنده بود. به نظر می رسد بحث سه حلقه داشته باشد که به حلقه وسطش کمتر توجه می شود حلقه اول اخلاقی بودن ازدواج که در نگاه سنتی مطرح است حلقه دوم خنثی بودن ازدواج نسبت به بار اخلاقی یعنی ازدواج بسته به شرایط و به صورت نسبی بتواند اخلاقی یا غیراخلاقی باشد که حلقه مفقوده است و شاید نظر صحیح این باشد. و حلقه سوم غیراخلاقی بودن آن است که اخیراً مطرح می شود. البته شاید منظور شما از غیراخلاقی همان نااخلاقی یعنی خنثی بودن باشد در این صورت حلقه سوم مفقود است.
پاسخ:

از توجه شما ممنونم. من به مسئله از زاویه خاصی نگاه کردم و شما زاویه دیگری برای سازمان دادن بحث در ذهن دارد که قابل توجه است.

  • سعید عدالت نژاد
  • به نظرم استدلالهای منتسب به اقای ملکیان در باب غیر اخلاقی بودن ازدواج سست اند و با نقد اقای حسین دباغ همدلم ولی گیرم همه استدلالها به لحاظ فلسفه اخلاق و منطق درست باشند اما تبعات این نظریه چه خواهد بود. استاد جناب اقای ملکیان هم باید به تبعات این سخن بیاندیشند. اگر این نظریه ذره ای درد و رنج برای همسرشان که حدود سی و چند سال به پای ایشان عاشقانه زیسته و خود را فنا کرده بیافریند ایا این تحمیل درد و رنج بر یار با وفایی مثل او بیشتر غیر اخلاقی است یا ان تصمیم به ازدواجی که در ان ایام گرفته شده. فرض کنیم آن تصمیم از سر بصیرت نبوده ولی این تحمیل درد ورنج چطور؟ من به مکتب پراگماتیزم ویلیام جیمز بسیار علاقمندم و با معیار او بیشتر نظریه ها و افکار را می سنجم و به نظرم آرامش روحی روانی بیشتری برایم ببار می اورد.
    پاسخ:

    از این که وقت گذاشتید و نظر دادید ممنونم. بهتر بود که به نام کسی اشاره نمی‌شد، به‌خصوص آن که این اظهارات هنوز رسماً تأیید نشده است. در عین حال، استدلال‌های عرضه شده قابل بررسی و نقادی هستند و یکی از راه‌ها، بررسی آن‌ها بر اساس دیدگاه عمل‌گرایانه است که شما به آن تعلق خاطر نشان می‌دهید. با این نگاه شما به نکته قابل توجهی اشاره کردید. اما فکر نمی‌کنید هر نظریه‌ای، هرچند درست، ممکن است کسی را برنجاند؟ در نتیجه تأکید انحصاری بر این نکته جای تردید دارد، مگر آن که بگویید در مواردی ما حق نداریم به کسی که در خوشی و رنج ما شریک بوده است، رنجی ناروا وارد کنیم. در این صورت ناخواسته از مکتب پراگماتیسم خارج شده و پای برخی از حقوق را پیش کشیده‌ایم و در پی آن وارد فضای کانتی شده‌ایم. یا می‌توان از منظر فضیلت‌گرایانه هم به این مسئله نگریست.

    استاد بزرگوار جناب دکتر اسلامی

    از اینکه سعی کردید ابعاد مساله را به درستی تفکیک کنید بسیار ممنونم و استفاده کردم. بنده با نکته آخر که بیان فرمودید کاملاً موافقم و تاکید می کنم که  اندیشمندان حوزۀ اخلاق ابتدا تلاش کنند تا چالش های پیش روی ازدواج ایرانی [که به نام ازدواج های اسلامی و در جامعه اسلامی برگزار می شود] و بی اخلاقی های ان را به خوبی تبیین و بررسی کنند، سپس وارد این بحث شوند که آیا اسا ساً ازدواج امری اخلاقی است یا غیر اخلاقی؟ علاوه بر اینکه قبل از این بحث، بهتر است ابتدا ضرورت ازدواج، چرایی ازواج، فلسفۀ ازداوج و همچنین روایات له و علیه آن تحلیل و بررسی شود.

    نکتۀ دیگر اینکه هر فرضیه و نظریه ای که در جامعه بیان می کنیم، باید نیم نگاهی هم به پیامدهای آن در حوزۀ عمل داشته باشیم. ممکن است بیان یک نکته فضای مناسبی را برای مباحث نظری و تئوری پردازیها فراهم سازد امّا به لحاظ عملی نتایج سوء و ناگواری را در پی داشته باشد.

    پاسخ:

    نگرانی من هم همین است که برخی بحث‌های جدی که از سوی صاحب‌نظران و با اندیشه و انگیزه‌ای اخلاقی مطرح می‌شود، به دلیل نبود برخی ظرفیت‌های بحث به بیراهه کشیده و مایه بدفهمی و سوء استفاده گردد.

    از نظرات دوستان استفاده کردم،اما پیش از ورود به مسئله اصلی،یعنی ازدواج باید نکته دیگری را در میان بگذارم :

    چرا یک متفکر (چه حرفه ای ویا غیر حرفه ای) باید نگران نتایج حرفش باشد؟اگر قرار باشد به نتایج حرفمان بیندیشیم که دیگر شهامت بیان وجود نخواهد داشت.فرض کنید من افکار نو و عجیبی در باب ازدواج داشته باشم،اما با ممکن است عده ای آن را به گونه الف بفهمند ،عده ای دیگر به گونه ب و عده ای هم اصلا نفهمند من چی گفتم؟ممکن است آن ها که به شکل الف فهمیدند منجر به عواقب بدی در جامعه شود،اما آن ها که به گونه ب فهمیدند نتایج مثبتی به بار بیاورد،چه یسا که منظور من اصلا هیچ کدام نبوده باشد؟آیا من مسئول چگونگی فهمیدن مخاطبان هستم؟به نظرم اگر این گونه بود خیلی از مهمترین افکار دنیا مطرح نمیشد!!چه آن که هنوز عده ای ماکیاولی و هگل را منشا دیکتاتوری می دانند و عده ای آن را منشا لیبرالیسم؟
    به نظرم این نگاه که مراقب باشیم نتیجه حرف ما چه خواهد بود بر شکل فکر کردن ما هم تاثیر می گذارد،و قبل از این که فکر کنیم آیا ازدواج اخلافی ست یا نه،آن را اخلاقی کرده ایم؟!

    نکته دیگر که در لا به لای صحبت های دوستان به خصوص دکتر دیده می شود این است که:فکر برای متفکر است یا متفکر سخنگوی فکر است؟منظورم این است که دکتر اسلامی خود اشاره کرد که چیزهایی را در جامعه می بیند که باعث نگرانی یا شاید برای عده ای مایه ی خوشحالی ست،پس عامل برانگیزنده فکر همین امور در جامعه بوده،پس دیگر متفکر باید نگران چی باشد؟منظورم دقیقا این است که فلسفه همیشه و باید با تاخیر شروع کند،دوستان در جامعه چیزهایی را می بینند که شروع به تفکر درباره ازدواج کرده اند،اگر این تفکر که از آن چیزها برخاسته نتایج بدی به بار می آورد،پس دوستان باید قبل از شروع به فکر بروند به کسانی که در جامعه به گونه خاصی در ازدواج عمل می کنند را تذکر اخلاقی بدهند!!شاید دیگر لازم به فکر کردن هم نباشد!

    بحث ازدواج بماند. . .به آن برمی گردم.
    پاسخ:

    از این که این پست همچنان با گذشت زمان نظرتان را جلب کرده است خشنودم. ایده اصلی من آن نیست که هر چه می‌گوییم ببینیم چه نتیجه‌ای دارد یا ندارد و به اصطلاح مصلحت‌سنجی کنیم نه حقیقت‌جویی. بحث من یا دوستانی که به نتایج این نوع تفکر اشاره کرده‌اند نکته دیگری است. مسئله این است که اگر قرار شد با سنجه اخلاق درباره مسائل داوری کنیم، همان گونه که با این سنجه موقعیت فعلی یک نهاد، مثلاً ازدواج، را به چالش می‌گیریم، منطقاً ملزم هستیم به نتایج و پیامد نظر و داوری خودمان نیز توجه کنیم. مبادا برای حل یک مشکل، معضل و مشکل دیگری بیافرینیم.

    در عین حال، پیامد سخن و فکر دو گونه است: یکی پیامدی که منطقاً و ضرورتاً از دل یک اندیشه به دست می‌آید و دیگری پیامدهای ناخواسته یا زاده تفسیر دیگران. هر متفکری مسئول پیامد نوع اول است نه دوم. از این رو، برای مثال، نظر نیچه درباره ابرمرد و اخلاقیات خاص جان‌های آزاده، نتایجی منطقی و برآمده از این نظریه دارد که شخص نیچه باید پاسخ‌گوی آن‌ها باشد. اما کسانی مانند هیتلر و هم‌پالکی‌هایش از این نظریه برای دفاع از نازیسم استفاده کردند و با تفسیر گسسته از متن سخن نیچه نتایجی گرفتند که نباید آن‌ها را گردن شخص نیچه گذاشت.

    با سلام، از یادداشت شما که اساساً نمی توان نام مقاله ای علمی بر نهاد (به دلیل عدم ارائه ادله مثبت یا نافی ادعایی خاص و عدم ارجاعات به منابع معتبر) طرفی بسته نمی شود، هرچند یادداشت مذکور به لحاظ تفکیک پاره ای امور شایسته تحسین است.
    مسأله اخلاقی بودن یا نبودن ازدواج از چشم اندازی فلسفی، مسأله ای است در رابطه با اصل فعالیت یا قردادی به نام ازدواج در هر شرایط تاریخی و جغرافیایی. یادداشت شما در صورتی ارزش علمی پیدا خواهد کرد که با ابتنا بر مبانی واضح و متمایز و با استناد به نتایج پژوهش های معتبر در حوزه فلسفه اخلاق، روان شناسی، جامعه شناسی و حقوق به همه یا برخی از پرسش های ذیل پاسخ دهد:
    آیا آدمی مجاز است از من فردی خویش دست بشوید؟ آیا آدمی مجاز است من فردی فرد دیگر را به نفع فردیت خویش مصادره کند؟ آیا آدمی مجاز است با ازدواج زمینه ساز تولد انسانی شود که رنج زیستن انتظارش را می کشد؟ آیا اساساً کسی حق دارد که دیگری را بی دعوت به هستی فرابخواند تا نسلش استمرار بیابید، سکوت خانه شکسته شود و از هراس فرتوتی پیری اش کاسته شود؟
    از یک عضو هیأت علمی انتظار می رود که از شیوه پرداخت ژورنالیستی به موضوعات غامض انسانی دست بشوید و رخت خویش را از علم فروشی ایران معاصر بیرون کشد.
    با سپاس
    پاسخ:
    با سلام به شما
    آن چه نوشتم یادداشتی بود با کارکرد خودش. من مقالات علمی همرا با دلایل له و علیه را در مجلات علمی-نوشته و مینویسم.
    یکی از وظایف هیئت علمی عمومی سازی مباحث و کم به گسترش فضای علمی در جامعه است و یکی از انها طرح همین یادداشتها است. نمیدانم رابطه یادداشت من با «علم فروشی ایران معاصر» چیست؟ پرسشهایی که طرح کرده اید هر یک مستلزم بحث مستقلی است.
    پاینده باشید
    بنظرم ازدواج غیراخلاقی ترین کار و هدر دادن وقت و عمر است. زندگی در تنهایی بسیار لذت بخش است و آرام. من عملا به این قضیه پی برده ام
    پاسخ:
    اولا این تعبیر «ترین» معمولا راهزن است. ایا فکر میکنید که مثلا ازدواج از نسل کشی و استفاده از بمب شیمیایی هم غیر اخلاقی تر است؟ ثانیا ما عمدتا در حال اتلاف عمر خود و هدر دادن ان هستیم، گیرم ازدواج هم چنین باشد. ایا راه بهتری برای هدر ندادن عمر که با ازدواج هم منافات داشته باشد پیشنهاد میکنید؟
    با سلام. لطفا ازدواج را در این جامعه ترویج نکنید. تبعات آن واقعا اسفناک است و در این جامعه ازدواج کاملا غیر اخلاقی است. با تشکر
    پاسخ:
    با سلام،
    بنده بنده ازدواج هستم نه بنگاه زناشویی دارم و نه کسی را تشویق به این کار کردم. فقط خواستم نشان دهم اگر ناهنجاری و مشکلی وجود دارد، که دارد، فورا یقه نهاد ازدواج را نگیریم و قول غربی ها به خاطر آب کثیف لگن را دور نیندازیم و به تعبیر مولانا بهر کیکی گلیمی را نسوزانیم.
    از وقتی که گذاشتید سپاسگزارم
    با سلامو عرض ادب. من با فرساد موافقم. ازدواج مطلقا اخلاقی نیست. این را همه می دانند و همه انکار می کنند متاسفانه. شما هم به عنوان هیئت علمی کاملا حق دارید که دفاع کنید از یک کار غیر اخلاقی. چون در این جامعه انتظار دولت و نهادهای افراطی از شما این است. برای شما و همه آزاداندیشان آرزوی آزادی دارم
    پاسخ:
    با سلام به شما،
    این سبک استدلال خوبی نیست. من هم میتوانم هر ادعایی پیش بکشم و به جای دلیل، بگویم همه میدانند و همه انکار میکنند. ثانیا هر کسی در این جامعه کاری و نقشی دارد و اگر قرار باشد در مسائل علمی به جایگاه گوینده توجه و بر اساس ان داوری کنیم، پای همه گیر  خواهد بود و هر کس میتواند بر ضد هر کس ادعایی پبش بکشد و بگوید که تو مثلا چون خودت فلان و ذی نفعی چنین میگویی این نوعی از مغالطات شخصی کردن است که به ان مغالطه منشأ میگویند. برای توضیح بیشتر به مقاله سیری در راهنمای استدلال بدون مغالطه مراجعه کنید.
    برای اینکه فقط نشان دهم شیوه شما درست نیست، میتوانم بگویم چون خودتان ازدواج نکرده اید برای تسکین خاطر خودتان میگویید ازدواج بد است، شبیه داستان کسی که دستش به گوشت نمیرسد و میگوید بو میدهد. اگر هم از قضا ازدواج کرده باشید، باز میگویم شما چون خودتان ازدواج کرده اید و ازدواجتان ناموفق بوده است با ازدواج مخالفید. سبک استدلال من خطا است چون یقه شما را چسبیده ام و نخواسته ام بحثی علمی کنم. شما هم لطف کنید و هر نظری دارید به شکلی مدلل از ان دفاع کنید نه آن که حریف را به جرم عضو هیئت علمی بودن فاقد موضع درست بدانید.
    شادکام باشید.
    با سلام 
    در جواب کاربر بهاره ؛
    یادتان باشد عمر شما نتیجه و محصول ازدواجی است که شما آن را "غیر اخلاقی ترین " می نامید ، تعجب آن است که شما چگونه تنهایی را لذت بخش می دانید در حالی که همین "عمر در تنهایی همراه با لذت" محصول همان ازدواج پدر و مادر شماست !
    فتامل جیدا !
    سلام. من هم ازدواج و هم تنهایی را تجربه کرده ام. قطعا تنهایی بهتر از یک قرار داد تو خالی است. مساله این است که ازدواج به این شیوه و در این بستر غیراخلاقی است و حتما باید تحول اساسی پیدا کند. استاد محترم: اگر ازدواج شما جزو معدود ازدواجها است دلیل بر این نمی شود که نهاد ازدواج را زیر سوال نبریم. مگر صورت ازدواج از اول تاریخ اینطور بوده است؟ مگه از قباله زدن چقدر می گذرد؟ معیار شما برای قضاوت فقط زندگی خودتان است؟؟؟!!! آیا شما در این جامعه زندگی نمی کنید و حداقل 90 درصد ناراضی و سرد را نمی بینید؟ اگر نمی بینید و یا نمی شنوید بهتر است کمی ارتباطاتتان را گسترش دهید. با تشکر
    پاسخ:
    درود به شما. اول از اخر شروع کنم. این وبلاگ تلاشی است در جهت گسترش ارتباطات. ثانیا عادت کنیم که بحث را شخصی نکنیم. نه من به ازدواج شما اشاره میکنم و نه به استناد ازدواج خودم میخواهیم دست به تعمیم بزنم. ثالثا بحث تغییر و تحول در شکل فعلی ازدواج و مشکلات، غیر از انکار اصل نهاد ازدواج است. من هم در پست خود به این تفاوت تصریح کرده ام و هرگز نخواسته ام که از شکل فعلی ازدواج که گفته ام ملغمه ای است از عادات و سنتهای فرهنگی مختلف دفاع کامل کنم. بلکه تاکید کرده ام به دلیل مشکلات این شکل ازدواج منطقا حق نداریم که کل نهاد ازدواج را در طول تاریخ خطا بدانیم.
    موفق باشید.
    سلام.
     در پاسخ کاظمی
    اگر پدر و مادرم باهم زندگی نمی کردند و از هم طلاق می گرفتند خیلی بهتر بود. حاصل استرس ها و سختی های زندگی سرطان برای مادرم و افسردگی برای پدرم بود.

    سلام من هم با نظر شما وهمچنین تایید رحیم دهقان موافقم .ومنتظر ادامه مطالب شما در باره بی اخلاقی های ازدواج در جامعه ایران هستم .وهمچنین از مرز بندی های دقیق شما در بحث تشکر می کنم .
    پاسخ:
    از داوری شما سپاسگزارم. من سعی کردم که میان نهاد ازدواج و مسائل جانبی تفاوت بگذارم. اما فعلا قرار نیست که خودم این بحث را دنبال کنم. دعا کنید. اگر لازم شد و فرصتی بود، حتماً باز هم این بحث را پی خواهم گرفت.
    سلام. اگر ازدواج نکردن ممکن است بی اخلاقی هایی ببار آورد ازدواج کردن هم قطعا بی اخلاقی هایی به دنبال دارد. چیزی که هر روز آن را شاهدیم. ازدواج خوب است اما نه برای همه. ازدواج فقط برای زوجهایی مناسب است که عاشق هم باشند. نه عشق جسمی(ناشی از محدودیت جنسی) بلکه عشقی روحی و فکری که چنین چیزی در جامعه ما احتمالش بسیار پایین است. زیرا محدودیت های قبل از ازدواج وجود دارد و امکان شناخت نیست. پس ازدواج در این جامعه به بی اخلاقی دامن می زند
  • محمد علی شمس
  • سلام استاد
    به پیام های مثبت و امید بخشی که در باب ازدواج هست دقت کردید؟! همین نشان از اهمیت و جایگاه طرح مسئله دارد.
    منتظر مقاله تفصیلی شما هستم.
    موفق و پایدار باشید.
    پاسخ:
    امیدوارم
  • حسین علی اکبر
  • به نام خداوند غیر قابل پیش بینی!!!

    با سلام خدمت همه ی دوستان!

    آغاز سخن اینکه، حقیقتا از ادبیات تند و تیز برخی از دوستان وجودم را غم فرا می گیرد، ملتمسانه خواهش میکنم به لطافت با یکدیگر سخن بگویید. سپاسگذارم.

    نقدی به سخن اقای کاظمی که در جواب به خانم بهاره بیان فرمودند داشتم و ان اینکه: شما عمدا یا سهوا(که فکر می کنم سهوا باشد)  مرتکب مغالطه این همانی شد اید! زیرا ازدواج را با تولید مثل و نتیجتا عمر و زندگی انسانی حاصل از ان یکی  گرفتید، در حالی که کودکان بسیاری هستند که حاصل رابطه ی جنسی 2 انسان مجرد هستند و اشکالتون به خانم بهاره وارد نیست. اگر موضوع چالش ما "اخلاقی یا غیر اخلاقی بودن تولید مثل" بود، به نظرم این اشکال شما وارد می شد!

    در رابطه با اصل موضوع هم به نظرم نمی توان کامنتی جلو رفت! اما چالش ثانویه ایی که استاد مطرح کردند یقینا شیطان را عصبی خواهد کرد!!!

    با تشکر از استاد گرامی که حقیقتا از ایشان می اموزم.

    یا حق

    پاسخ:
    شادکام باشید
    استاد بزرگوار
    نحوه بحث و گفتگوی روشمند شما با مخاطبانتان برایم بسیار آموزنده بود.

    سپاسگزارم
    پاسخ:
    خواهش میکنم. امیدوارم این طور باشد
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی