مقاله «چگونه منتقدان را کله پا کنیم؟»
جمعه, ۱۷ خرداد ۱۳۹۲، ۰۴:۰۸ ب.ظ
با کلی خون جگر و مرارت مقاله یا کتابی مینویسیم و پس از گذر از هفت خوان ارزیابی، تأیید و نشرْ هنوز از لذت دیدن حاصل زحمت خود برخوردار نشدهایم و عرق تنمان خشک نشده است که ناگهان ناقدی یککاره از راه میرسد، و به نام نقد چوب حراج به دارایی فکری ما میزند و بیرحمانه آن چه را با تلاش شبانه روزی بافتهایم، پنبه میکند و دست آخر ما را میشورد و میگذارد کنار.با دیدن چنین نقدی در این یا آن مجله چنان به خشم میآییم که در ذهن خود بارها ناقد را تکه پاره میکنیم و در پی راهی بر میآییم که گاه در قالب برخورد شفاهی و معمولاً در شکل پاسخ نقد منتشر میشود. زمانی نیز پیش از آن که نقدی در مجلهای چاپ شود، شیر پاکخوردهای خبر آن را به ما میرساند و ما شتابان نزد سردبیر میرویم و ریش گرو میگذاریم تا مانع از نشر آن شویم. اما سردبیر، به ما که میرسد، مثلاً صفت شریف حقطلبیاش گل میکند و میخواهد حتماً این نقد را به هر قیمتی که شده چاپ کند. زمانی نیز پس از چاپ نقد متوجه آن شدهْ خود را به سردبیر میرسانیم و اعتراض میکنیم که چرا این نقد بیارزش و به تعبیر دقیقتر یاوهها را چاپ کرده است. دریغ که سردبیر هر توضیحی بدهد، آب رفته به جوی باز نمیگردد. نهایت آن که به ما لطفی میکند و از ما میخواهد که اگر ما هم پاسخی داریم، برای درج در مجله ارسال کنیم. اما چه سود؛ به قول حمید مصدق: «گیرم که آب رفته به جوی آید، با آبروی رفته چه باید کرد؟»
این مقاله در آینه پژوهش، شماره 122، خرداد و تیرماه، 1389، ص2-12 منتشر شده است.
دریافت
حجم: 632 کیلوبایت
حجم: 632 کیلوبایت
- جمعه, ۱۷ خرداد ۱۳۹۲، ۰۴:۰۸ ب.ظ
فکر می کنم اگر فایل وورد نوشته هایتان را در وبلاگ قرار دهید، بیشتر قابل استفاده خواهد بود.