دوستی دارم که در حوزه معرفتشناسی کار میکند و سالها است تکلیف خودش را با ترجمههای موجود در این عرصه روشن کرده است. از کنار آنها راحت میگذرد؛ شتر دیدی، ندیدی.
اما من نه مثل او معرفتشناس هستم که از خیر این ترجمهها یکسره بگذرم و نه آن قدر «بیمعرفت» که متوجه برخی از خطاهای جدی آنها نشوم. برای همین متحیر و معلق ماندهام؛ نه آنها را پاک نادیده میگیرم، نه از خواندشان لذتی میبرم.
اخیراً ترجمه کتاب معرفتشناسی[1] نوشته لوئیس پویمن را مرور و با متن اصلی گاه به گاه مقایسه میکردم. به این مثال رسیدم:
همسری را فرض کنید که روی دستمال شوهرش آثاری مییابد، تار موی بلندی روی لباس او مییابد، و قطعه کاغذ مچاله شدهای که روی آن با دست خطی زنانه شماره تلفنی نوشته شده در جیب او پیدا میکند.[2]
کنجکاو شدم متن اصلی را ببینم. متن انگلیسی این قسمت چنین بود:
Suppose a wife finds lipstick on her husband's handkerchief, a blond strand of hair on his suit, and a crumpled piece of paper on which is written a telephone number in a woman's hand-writing in his pocket.[3]
ترجمه پیشنهادی من برای این قسمت به شرح زیر است:
فرض کنید زنی بر دستمال شوهرش اثر روژِ لب پیدا میکند، رشته موی بوری بر کتش مییابد، و قطعه کاغذ مچاله شدهای را در جیبش پیدا میکند که بر آن با دستخط زنانه شماره تلفنی نوشته شده است.
حال پرسش آن است که آیا مترجم عزیز واژه «روژِ لب» یا «ماتیک» را تابو یا زشت پنداشته است که از ترجمه آن خودداری کرده و کلمه «آثاری» آورده است که هم مبهم است و هم چه بسا بد تفسیر شود، یا آن که دقت را در این زمینه لازم ندانسته است. همچنین تنها وجود موی زنانه بر کت شوهر مایه نگرانی زنش نباید شود، مگر آن که با اشارهای از قبیل «بور» نشان داده شود که مثلاً موی آن زن قهوهای یا مشکی بوده است.
من تصمیمگیری در این باب را به شما وا میگذارم، اما خودم به گزینه دوم تمایل بیشتری دارم، بهخصوص هنگامی که این قسمت را با قسمتهای دیگر این کتاب مقایسه میکنم. برای تأیید نظرم فقط نمونه زیر را میآورم:
این نظریه صدق را قبل از آن که خریداری کند به فروش میرساند [یعنی آن را دست کم میگیرد][4]
متن اصلی چنین است:
It sells the truth short.[5]
ترجمه پیشنهادی من این است:
این نظریه حقیقت را ارزان میفروشد.
در واقع، جمله ساده پویمن را میتوان چنان سرراست ترجمه کرد که دیگر نیازی به حاشیه زدن و توضیح میان قلاب نباشد.
پینوشت: کلمه روژ، بر وزن روز، فرانسوی (Rouge) و به معنای سرخاب و رنگ قرمز یا سرخی است. لذا کسانی که همواره نگران سرگی زبان فارسی هستند، میتوانند همان سرخاب سنتی خودمان را جای روژ لب بگذارند.
[1] معرفتشناسی: مقدمهای بر نظریه شناخت، لوئیس پی. پویمن، ترجمه و تحقیق رضا محمدزاده، تهران، دانشگاه امام صادق، 1387.
[3] What Can We Know? An Introduction to the Theory of Knowledge, Louis P. Pojman, Wadsworth, Belmont CA, 2001, p. 305.