آدرس سابق «دغدغه های اخلاق و دین» / سید حسن اسلامی

آدرس جدید: HassanEslami.ir

پرهیز از واژه‌های تابو یا بی‌دقتی در ترجمه؟

جمعه, ۲۳ اسفند ۱۳۹۲، ۱۱:۴۹ ب.ظ

دوستی دارم که در حوزه معرفت‌شناسی کار می‌کند و سال‌ها است تکلیف خودش را با ترجمه‌های موجود در این عرصه روشن کرده است. از کنار آن‌ها راحت می‌گذرد؛ شتر دیدی، ندیدی.
اما من نه مثل او معرفت‌شناس هستم که از خیر این ترجمه‌ها یکسره بگذرم و نه آن قدر «بی‌معرفت» که متوجه برخی از خطاهای جدی آن‌ها نشوم. برای همین متحیر و معلق مانده‌ام؛ نه آن‌ها را پاک نادیده می‌گیرم، نه از خواندشان لذتی می‌برم.
اخیراً ترجمه کتاب معرفت‌شناسی[1] نوشته لوئیس پویمن را مرور و با متن اصلی گاه به گاه مقایسه می‌کردم. به این مثال رسیدم:  

همسری را فرض کنید که روی دستمال شوهرش آثاری می‌یابد، تار موی بلندی روی لباس او می‌یابد، و قطعه کاغذ مچاله شده‌ای که روی آن با دست خطی زنانه شماره تلفنی نوشته شده در جیب او پیدا می‌کند.[2]
 
کنجکاو شدم متن اصلی را ببینم. متن انگلیسی این قسمت چنین بود:
Suppose a wife finds lipstick on her husband's handkerchief, a blond strand of hair on his suit, and a crumpled piece of paper on which is written a telephone number in a woman's hand-writing in his pocket.[3]
 
ترجمه پیشنهادی من برای این قسمت به شرح زیر است:
فرض کنید زنی بر دستمال شوهرش اثر روژِ لب پیدا می‌کند، رشته موی بوری بر کتش می‌یابد، و قطعه کاغذ مچاله شده‌ای را در جیبش پیدا می‌کند که بر آن با دستخط زنانه شماره تلفنی نوشته شده است. 
 
حال پرسش آن است که آیا مترجم عزیز واژه «روژِ لب» یا «ماتیک» را تابو یا زشت پنداشته است که از ترجمه آن خودداری کرده و کلمه «آثاری» آورده است که هم مبهم است و هم چه بسا بد تفسیر شود، یا آن که دقت را در این زمینه لازم ندانسته است. همچنین تنها وجود موی زنانه بر کت شوهر مایه نگرانی زنش نباید شود، مگر آن که با اشاره‌ای از قبیل «بور» نشان داده شود که مثلاً موی آن زن قهوه‌ای یا مشکی بوده است.
من تصمیم‌گیری در این باب را به شما وا می‌گذارم، اما خودم به گزینه دوم تمایل بیشتری دارم، به‌خصوص هنگامی که این قسمت را با قسمت‌های دیگر این کتاب مقایسه می‌کنم. برای تأیید نظرم فقط نمونه زیر را می‌آورم:

این نظریه صدق را قبل از آن که خریداری کند به فروش می‌رساند [یعنی آن را دست کم می‌گیرد][4]

متن اصلی چنین است:
It sells the truth short.[5]
 
ترجمه پیشنهادی من این است:
این نظریه حقیقت را ارزان می‌فروشد.

در واقع، جمله ساده پویمن را می‌توان چنان سرراست ترجمه کرد که دیگر نیازی به حاشیه زدن و توضیح میان قلاب نباشد.

پی‌نوشت: کلمه روژ، بر وزن روز، فرانسوی (Rouge) و به معنای سرخاب و رنگ قرمز یا سرخی است. لذا کسانی که همواره نگران سرگی زبان فارسی هستند، می‌توانند همان سرخاب سنتی خودمان را جای روژ لب بگذارند.
 

[1] معرفت‌شناسی: مقدمه‌ای بر نظریه شناخت، لوئیس پی. پویمن، ترجمه و تحقیق رضا محمدزاده، تهران، دانشگاه امام صادق، 1387.
[2] همان، ص 581.
[3] What Can We Know? An Introduction to the Theory of Knowledge, Louis   P. Pojman, Wadsworth, Belmont CA, 2001, p. 305.
 
[4] همان، ص 578.
[5] Ibid., p. 303.
  • جمعه, ۲۳ اسفند ۱۳۹۲، ۱۱:۴۹ ب.ظ
  • سید حسن اسلامی

نظرات  (۳)

متاسفانه از این بی دقتی ها بسیار زیاده ولی تذکر داده نمیشه! از این توجه وتذکر ممنون
  • محمد علی شمس
  • با سلام خدمت استاد ارجمند ، جناب دکتر اسلامی
    یک نکته و یک سؤال
    نکته:
    احتمالاً مترجم محترم ، چونان شما اشعار داشته است که  lipstick همان ماتیک یا رژ لب و یا همان سرخاب خودمان است اما وجود بعضی از ممیزی ها در صنعت چاپ و نشر را نیز نادیده نگیرید.
    سالها قبل مقاله ای می خواندم درباره ممیزی های چاپ و  نشر . نویسنده ی متن که خود از مترجمان دقیق روزگار ماست گفته بود: به من می گویند نباید از واژه "رقص" استفاده کنی و بجای آن باید از کلمه ی "حرکات موزون" استفاده کنی ، آخر من چطور بگویم که : "پروانه به دور شمع در حال حرکات موزون بود" ؟!
    یکی از اساتید دانشگاه قم در حوزه ی فناوری اطلاعات کتابی در دست چاپ داشت که ارشاد به خاطر یک پیکره ی چوبی که پشت میز کامپیوتر نشسته بود و جزئیات محو و ابهام آلودی شبیه به یک اندام زنانه داشت ، به ایشان گفته بود که عکس این مترسک چوبی را باید حذف کنی.
    من فکر می کنم مترجمِ ِ قصه ی ما نیز احتمالاً سابقه این خرده فرمایشات را در ذکر مبارک مسبوق داشته اند و به جهت پرهیز از جدال غیر احسن  ، از همان اول ، عطای استفاده این این واژه را به لقایش بخشیده اند.
    سؤال
    منظور شما از این جمله دقیقاً چیست؟
    "همچنین تنها وجود موی زنانه بر کت شوهر مایه نگرانی زنش نباید شود، مگر آن که با اشاره‌ای از قبیل «بور» نشان داده شود که مثلاً موی آن زن قهوه‌ای یا مشکی بوده است."
    من نفهیمدم منظور از "آن رن" ، زن همین آقاست یا زنی که ظن به ارتباط  با وی ، مطرح است.احتمال می دهم منظور شما ، زن همان آقاست ، چون پر واضح است که با این قید احترازی ( بلوند بودن مو ) ، پویمن ( و به تبع آن شما ) خواسته به خواننده تفهیم کند که همسر این آقا یک خانم مو قهوی ای یا مو مشکی است فلذا این موی بلوند ، روی کت مرد مفلوک ،محلی از اعراب ندارد و موجب ظن زنانه است.
    اما وقتی نوشته ی شما را می خواندم گمان کردم منظور شما از "آن زن" ، همان زن مشکوک علیه است ، می پرسید چرا ؟ چون زنانی که موی بلوند دارند جذاب ترند بنابراین قدرت جذب و انجذاب ایشان به مراتب افزون تر و حتی زنانی که در بعضی مراکز عشوه پراکنی و یا صنعت پورن ، در صدد اغفال مردان بی گناه! هستند یا موی بلوند دارند و یا اگر موی قهوه ای و یا سیاه داشته باشند ، بیشتر دوست می دارند که موی خود را به سبب بالا بردن آمار متقاضیان ، به رنگ بلوند در بیاورند و دلی بربایند و جلوه ای بفروشند.
    می بینید؟ همین چند خط ساده در یک پست ، ابتر است و دوپهلو ست و کژتابی دارد.شما خواستید نسبت به کسی انتقاد کنید و شخص دیگری به همین انتقاد شما نقب و نقدی می زند و شخص ثالثی  نیز پیدا می شود که انتقاد به نقد انتقاد می کند.
    این سیره و رویه ی جهان امروز است.
    شاید کژتابی شما به خاطر آن است که حوزویان معمولا در کتب فقهی ، در بحر مواج ضمیر و گرداب پیدا کردن مرجع اش آنقدر غرق می شوند که این عادت به متن فارسی نوشتنشان نیز تسری پیدا می کند لکن استفاده ی اینچنینی از ضمیر و نامفهوم بودن مرجع آن ، در زبان فارسی ، به دور از سره نویسی است،هر چند که با کنجکاوی و حدس و گمان های خواننده ، همان منظور اول القاء می گردد لیکن کلام نارساست.
    حال سؤال من این است که با توجه به اهمیت ترجمه که دکتر پروانه خسروی زاده در ظهر کتاب "ترجمه و فناوری" آن را چنین توصیف می کنند: 

     «جهان امروز با استفاده از امکانات فناوری نوین به راستی به دهکده‌ای کوچک تبدیل شده است؛ دهکده‌ای که اهالی آن در فضایی مجازی زندگی می‌کنند و همچون آلیس در سرزمین عجایب هر روز با شگفتی تازه‌ای روبه‌رو می‌شوند. دهکده جهانی امروز به ابزارهایی کارآمد نیاز دارد تا ساکنین آن با زبان‌ها‌، فرهنگ‌ها و قومیت‌های مختلف بتوانند به بحث و تبادل نظر با یکدیگر بپردازند‌، از یافته‌های هم بهره گیرند و به پیش‌برد اهداف هم کمک کنند.امروز دیگر مترجمین انسانی به تنهایی پاسخ‌گوی این نیاز همه‌جانبه نیستند، پس علمی که به تولید لحظه‌یی دانش می‌پردازد، باید برای رفع این مشکل نیز چاره‌ای بیابد.»1

    آیا وجود همین ترجمه ها که دست کم می توان گفت "کج سلیقگی"هایی در آن مشهود است یا از زیبایی و قوام کمی برخوردا است ، از نبود آن بهتر نیست ؟

    سؤال اینجاست که وجود این ترجمه ها نباید گره  ای به ابروی کسی بیندازد زیرا در دنیای امروزی ، آگاهی بخشیدن به مخاطبی که زبان مادری اش فارسی است ، بخشی از رسالت علمی هر انسانی است تا در زمینه اطلاع رسانی از اوضاع و احوال جهان(در هر بخش و حیطه ای ) سهمی ایفا کند.

    از سال 2009تا به امروز ، شرکت گوگل سرمایه ی عظیم و بودجه ای معتنا به برای ترجمه ماشینی به زبان فارسی خرج می کند و ترجمه ای که در روزهای اول ،در تطبیق پیکره های زبانی ، تنها پنج درصد موفقیت داشت امروز به مرز 60 درصد رسیده است و همچنان در حال پیشبرد است و هر چند که ترجمه ماشینی کامل نیست و به قول دکتر خسروی زاده :

    باید بگویم تقریبا هیچ برنامه نرم افزاری ترجمه ماشینی نتوانسته است با مترجم انسانی برابری بکند . دلیل این امر هم خیلی روشن است چون انسان مجهز به نیرو و قوه شناخت ، انتخاب و تصمیم گیری است . در واقع ترجمه انسانی یک عمل مکانیکی صرف نیست ؛ مترجم تمام دریافت های خودش را از جهان خارج با تجربه هایی که در طول زندگی از فرهنگ و باورهای قومی اش اندوخته ، همراه می کند و به کمک شناختی که از مفاهیم زبانی به دست آورده ، دست به ترجمه یک اثر می زند بنابراین ابداع دستگاهی برای ترجمه مکانیکی نیازمند یک دانش همه جانبه از شناخت انسانی است که در حال حاضر برنامه های نرم افزاری ماشینی فاقد چنین شناختی هستند.2

    اما همین اندازه نیز خدمت به جامعه بشری فارسی زبانان است.حال که اوضاع چنین است پس از ترجمه های نازیبا خم به ابرو نیاوریم و نسبت به ترجمه های غلط نیز شکیبا باشیم . ما توان تولید هزاران دکتر اسلامی را نداریم اما در حال حاضر افراد نسبتاً خوبی داریم که در این صنعت مشغول به کار هستند و امید است که این روند رو به بهبود رود (هم از نظر کیفی و هم از نظر کمی).

    مرجع:

    1-ترجمه و فناوری/خسروی زاده پروانه/انتشارات منتشران اندیشه/تهران/1391

    2-پایگاه اطلاع رسانی ترجمه/دوشنبه 3 مهر 1391 - 7:29:49 PM/مصاحبه با دکتر پروانه خسروی زاده/www.translationindustry.ir
    پاسخ:

    با سلام به جناب شمس،

    تنها به نکته اول اشاره‌ای کنم و مکرر نمی‌کنم. به نظرم همه چیز را نباید  پای بررسی کتاب و ارشاد گذاشت. شواهد متعدد درون متن، گویای عمدتاً بی‌دقتی است نه نگرانی از سانسور. به همین سبب حذف صفات تعیین‌کننده ای مانند «زرد» یا بلوند در ترجمه به نظرم نشانه بی‌دقتی است نه نگرانی از سانسور.

    با سلام خدمت استاد بزرگوار                                                                                                                                     انتقاد شما درست وبجا بود این بی دقتی را نمی توان نشانه نگرانی از سانسور دانست.
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی